55.چشم انتظاری به سر اومد
سلام من زندایی فاطمه جونم چون مامان گلش نمیتونه بیاد من و اومدم تا خبر به دنیا اومدن فاطمه جون رو براتون بنویسم. ایشالله خودش وقتی بهتر شد و سرش خلوت تر میاد همه چیز رو دقیق تو دفتر خاطرات نتی دخملش مینویسه دتر طلای ما شنبه 28 تیر ساعت 1:50 دقیقه با وزن 3 کیلو و نیم و قد 53 بدنیا اومد یه دخمل ناز...... حمیده جون از صمیم فلب بهت تبریک میگم....خدا سایه تو و بابایش رو سالهای سال بالای سر دتریتون حفظ کنه اینم نادونه ما عزیز دل زندایی دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم ...
نویسنده :
مامان و بابا
17:45